علامه طباطبایی (ره) کدام آیات قرآن را دارای وجهی از پوشیدگی و ابهام میدانست
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، تعداد محدودی از آیات با موضوعاتی از قبیل خداوند، انبیا و معاد را دارای وجهی از پوشیدگی میداند و تصریح میکند که نیازمند تدبر و تأمل بیشتر است.به گزارش واحدخبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) بته نقل از تسنیم ، فسیر المیزان و بحث دربارۀ دلالت برخی تعابیر به کار رفته در آن، همواره نیازمند پژوهشهای متعدد است. یک جنبۀ قابل توجه از این گونه بررسیها، واکاوی تعابیری است که به نوعی دلالت بر ابهام، نهفتگی و وجه پنهان برخی از اقوال و نظریات دارد که علامه آنها را با عباراتی چون لایخلوا (تخلوا) من خَفاء و لایخلو هذا المعنی من خَفاء نشان داده است.
مریم ولایتی کبابیان؛ استادیار گروه حدیث دانشگاه قرآن و حدیث، در یادداشتی که در اختیار تسنیم قرار داده است به واکاوی تعبیر "لاتخلو من خفاء" در تفسیر المیزان میپردازد که متن کامل آن را در زیر میخوانیم:
علامه این عبارات را که تعدادش محدود است، صرفاً برای آیات با موضوعات اعتقادی از قبیل خداوند، انبیا و معاد به کار برده که ناظر به غیب و ماوراء است و از این رو اقوال ناظر به آنها دارای وجهی از پوشیدگی و خفا است؛ دوم آنکه اجمال این گونه آیات با تدبر و تأمل در سایر آموزههای دینی قابل رفع است و به اصطلاح جنبۀ ثبوتی ندارد.
این نتیجه را از همنشینهای این تعبیر در کلام ایشان از جمله (یحوج إلى إمعان من النظر ... و علیک بالتدبر فیها) میتوان دریافت و سوم آنکه به نظر میرسد علامه این تعبیر را برای مواردی به کار برده که بخشی از آیه دچار اجمال بوده و علاوه بر آن که اجمال آن توسط سایر مفسران به خوبی تبیین نشده، برای خود علامه هم مخفی مانده، هر چند ایشان سعی کرده قول دقیقتر و صحیحتر را بیان کند ولی به هر حال تصریح میکند که نیازمند تدبر و تأمل بیشتر است؛ یعنی مخاطب را دعوت به تدبر بیشتر کرده تا وجه پنهان آن را با قرائن دیگر روشن کند.
البته نتیجه سوم نیازمند بررسیهای بیشتر است، شاید با تحقیق و پژوهش عمیقتر در مقدمه و مؤخره مطالب، نتیجه دیگری به دست آید؛ لذا این عرصه را به دوستداران پژوهش برای انجام پژوهشهای بیشتر توصیه میکنیم.
گفتنی است استفاده از تعابیر یادشده، منحصر به تفسیر المیزان نیست؛ در تفاسیر دیگری هم چون محاسن التاویل قاسمی، من وحی القرآن علامه فضل الله، و نیز کتابهای حدیثی شیعه و اهل سنت از جمله بحارالانوار و مسانید اهل البیت؛ مسند عبدالله بن مسعود و ... نیز چنین تعابیری مشاهده میشود.
برای نمونه علامه قاسمی در تفسیر آیه 8 سورۀ انعام (وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ ۖ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَکًا لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا یُنْظَرُونَ) از مهایمیّ چنین نقل میکند که معجزه هر چند مفید علم ضروری است؛ اما خالی از پوشیدگیای نیست (لاتخلو عن خفاء) که محتاج کوچکترین ملاحظه باشد و اگر عالم ملکوت مکشوف شود، دیگر کتمان و پوشیدگی وجود ندارد (قاسمی، 1418ق،4/319).
علامه مجلسی نیز ضمن روایتی از امام سجاد(ع) به تفسیر آیۀ 78 سورۀ اسراء (وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً) میپردازد و در ادامه به عنوان نقدی بر نقل سعید بن مسیب، بیان میکند که دلیل تعجیل نزول ملائکۀ روز در هنگام فجر، خالی از کتمان نیست (لا یخلوا من خفاء) و سعی دارد دلیل آن را احتمالات دیگری غیر از احتمال یادشده در روایت معرفی کند (مجلسی، بی تا، 79/264).
آیت الله معرفت در التفسیر الاثری الجامع پس از آن که آیۀ 55 سورۀ بقره را بر اساس روایت تفسیر میکند، به روایات تفسیر طبری ذیل آیه اشاره می کند و همۀ آنها را دارای تشویش و اضطراب معرفی میکند (لاتخلو من تشویش) (معرفت، 1387ش، 3/122).
علامه مجلسی ذیل باب "أنهم الصلاة و الزکاة و الحج و الصیام و سائر الطاعات و أعداؤهم الفواحش و المعاصی فی بطن القرآن و فیه بعض الغرائب و تأویلها" به یک روایت طولانی از کتاب بصائر الدرجات استناد میکند و در انتها آن را خالی از تشویش نمیداند (و الخبر لا یخلو من تشویش و النسخ التی عندنا کانت سقیمة فأوردناه کما وجدناه و المقصود منه ظاهر لمن تأمل فیه) (مجلسی، بی تا، 24/299).
علامه گاهی در کاربست این تعبیر، تفنن به خرج داده و دقیقاً عین عبارت پیشین را نقل نمیکند، هر چند معنا، همان معنای سابق است؛ برای نمونه در یک جا آورده است: (و بالجملة یشکل التعویل على هذا الخبر الذی راویه عمار الذی قَلَّ أن یکون خبر من أخباره خالیا من تشویش و اضطراب فی اللفظ و المعنى و ترک الأخبار الکثیرة الصحیحة الدالة على البطلان و إلا لکان یمکن القول بالتخییر) (مجلسی، بی تا، 85/233-234).
مصادیق کاربست عبارت "لاتخلو (یخلو) من خَفاء" در تفسیر المیزان به وفور دیده نمیشود؛ بلکه موارد آن محدود است. در ادامه موارد آن را با یکدیگر مرور میکنیم:
علامه طباطبایی ذیل آیۀ 17 سورۀ انبیاء (لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا) که وجوه مختلف عبارت "من لدنا" را بیان میکند به نقل از کشاف، معنای قدرت را برای آن ذکر میکند که در این صورت معنای آیه اینطور میشود: اگر ما میخواستیم جهان را به بازی گرفته و کاری بیهوده انجام دهیم، با قدرت خود این کار را میکردیم؛ یعنی قدرت انجام این کار را داشتیم؛ اما این کار را نکردیم و این نخواستن ارادی به قرینه لو امتناعیه است.
سپس علامه به نقد نظر کشاف میپردازد و معتقد است قدرت به امور محال و لهو تعلق نمیگیرد و لذا دلالت عبارت (من لدنا) بر قدرت، خالی از پوشیدگی نیست (لا تخلو من خفاء) (طباطبایی، 1402ق، 14/261).
در جای دیگر علامه در تفسیر آیه 84 سوره شعراء (وَ اجْعَلْ لِی لِسانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِین) اشاره میکند که خداوند در آیه 50 سوره مریم نیز پس از یادکرد از زکریا، یحیی، عیسی، ابراهیم، موسی و هارون از مشابهِ عبارت (وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا) بهره برده که در مجموع بیانگر درخواست تداوم رسالت انبیا از خداوند توسط نبی بعدی است و اگر کسی منظور از این تعابیر را جاری شدن ذکر جمیل و ثنای نیکو برای انبیا تا روز قیامت بر لسان مردم و هم چنین استجابت دعاهای ایشان دانسته صحیح نیست و لذا در صحت دلالت لسان صدق بر ذکر جمیل، به نوعی خفا و پوشیدگی وجود دارد و هم چنین این که این دعا و آن چه در آیه 130 سوره بقره (وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ) آمده با هم یکسان و واحد باشند خالی از پوشیدگی نیست یعنی در این که مراد از لسان صدق، قرار گرفتن انبیا در زمرۀ صالحان باشد، وجهی از پوشیدگی و خفا وجود دارد (لا تخلو من خفاء) (طباطبایی، 1402ق، 15/287).
ایشان همچنین در تفسیر آیۀ 85 سورۀ قصص (لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ) ذیل بحث روایی، به نقلی از امام علی(ع) از پیامبر(ص) اشاره میکند که مراد از معاد را بهشت دانسته (الجنه) اما ایشان معتقد است تطبیق این وجه بر آیه خالی از پوشیدگی نیست (لایخلو من خفاء) (طباطبایی، 1402ق، 16/95).
در جای دیگر ذیل آیۀ 3 سوره جن (وَ أَنَّهُ تَعالى جَدُّ رَبِّنا مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً) به نقل قرائات موجود پرداخته و از آن میان، "أن" را با این که قرائت مشهور است، محتمل نمیداند و معتقد است این وجه خالی از خفاء نیست؛ یعنی قرائت با أن، گنگ و مبهم است (طباطبایی، 1402ق، 20/40).
ذیل آیه 17 همین سوره (وَ مَنْ یُعْرِضْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِ یَسْلُکْهُ عَذاباً صَعَدا) در بحث روایی، به نقل از احتجاج روایتی از امام علی(ع) نقل میکند که ناظر به اعتذار جنیان از پیامبر(ص) است.
علامه ضمن آنکه بیعت جنیان با پیامبر(ص) در خصوص نماز، روزه، حج و ... و همچنین عذرخواهی ایشان را به قرینه آیات دوم و سیزدهم سوره میپذیرد، کیفیت عبادات جنیان و مخصوصا زکات و جهادشان را مجهول اعلام میکند و معتقد است عذرخواهى اول آنان خالی از پوشیدگی نیست؛ یعنی خیلى براى ما روشن نیست (طباطبایی، 1402ق، 20/48).
علامه در تفسیر واژۀ (أجلت) در آیۀ 12 سوره مرسلات (لأی یومٍ أُجِّلت)، چندین احتمال را مطرح میکند و در انتها هر یک را به نوعی دارای پوشیدگی و وجوه پنهان میداند (و لا یخلو کل ذلک من خفاء) (طباطبایی، 1402ق، 20/149).
همانطور که پیشتر گذشت، علامه در برخی از موارد، پس از کاربست عبارت (لاتخلو من خفاء)، از تعابیر دیگری استفاده میکند که تا حد زیادی روشنگر دلالت خود عبارت است؛ برای نمونه در یک جا بحثی را مطرح میکند و سپس برخی از احتمالات آن موضوع را با عبارت (لاتخلو من خفاء) دارای پوشیدگی و دلالت پنهان میداند، آنگاه در ادامه میگوید: یحوج إلى إمعان من النظر ... و علیک بالتدبر فیها (طباطبایی، 1402ق، 20/148).
ظاهراً تعبیر (لاتخلو من تشویش) نیز تنها یک بار در تفسیر المیزان به کار رفته است. علامه در داستان قوم حضرت لوط روایت مفصل مشهوری را ذکر میکند و در مقام نظر خود مینویسد: (والروایه لا تخلو من تشویش ما فی اللفظ) و لذا روایت مذکور را از آن رو که در یادکرد از نام ملائکه، کیفیت خطاب آنها به قوم و ... با سایر روایات اختلاف دارد، دارای تشویش و اضطراب میداند (طباطبایی، 1402ق، 10/347).
منابع
- معرفت، محمدهادی (1378ش)؛ التفسیر الأثری الجامع، قم: موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید.
- مجلسى، محمدباقر (بی تا)؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار( علیهم السلام)، محقق: علوى، عبدالزهراء و محمودى، محمدباقر، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
- طباطبایی، محمدحسین (1402ق)؛ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات.
- قاسمى، جمالالدین (1418ق)؛ تفسیر القاسمی المسمى محاسن التأویل، محقق: عیون سود، محمد باسل، بیروت: الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون.