داستان حضرت ایوب(ع)
ایوب مردی حکیم و نیکوکار و ثروتمند بود که ناگاه یک سلسله بلاها و محرومیتها به فرمان پروردگار بر وی فرود آمد تا شیطان دریابد که ایوب به سبب برخورداری از نعمتها، بنده شاکر و ساجد نیست بلکه در بلا و سختی نیز صابر است و پیوسته توکل بر خدا دارد و به هیچ بلایی سر از بندگی او نمیپیچد.به گزارش واحد خبری کانون شیفتگان حضرت قائم (عج) به نقل از ایکنا ، نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و سیامین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «داستان حضرت ایوب» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿۴۱﴾
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿۴۲﴾
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۴۳﴾
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۴۴﴾
و (ای رسول) یاد کن بنده ما ایوب را آن هنگام که پروردگارش را ندا کرد و گفت: همانا که شیطان مرا به رنج و محنت بسیار افکنده است(۴۱) (و ما او راخطاب کردیم که) پای بر زمین کوب(تا چشمه آبی بجوشد و گفتیم) در این آب خنگ شتشو کن و از آن بیاشام(تا از هر درد و الم بیاسایی)(۴۲) و ما اهل و فرزندان او را به او بازگردانیدیم و شما آنها را دو برابر کردیم تا او را رحمتی از جانب ما باشد و صاحبان خرد را ذکری و عبرتی پدید آید(۴۳) (و گفتیم ای ایوب،برای ادای عهدی که کردهای) دستهای از چوبهای باریک خرما به دست گیر و بر اندام همسر خویش زن تا عهد نشکسته باشی. همانا که ما ایوب را بندهای صابر و شکیبا یافتیم چه نیکو بندهای است او که پیوسته به سوی ما باز میگردد(۴۴).
در این آیات تصویرهای الهامبخش از زندگی حضرت ایوب را میخوانیم. از آنجا که داستان ایوب در میان یهودیان و مسیحیان و به طور کلی در فرهنگ عامه جهان آن روزگار بسیار معروف و متداول بوده، بیان قرآن چنان است که گویی شنونده داستان را میداند و تنها نیاز به روشن کردن بعضی حوادث داستان دارد که در چند آیه کوتاه خداوند بیان فرموده است.
خلاصه داستان ایوب به روایت کتاب مقدس چنین است: ایوب مردی است حکیم و نیکوکار و ثروتمند که ناگاه یک سلسله بلاها و محرومیتها به فرمان پروردگار بر وی فرود میآید تا شیطان دریابد که ایوب به سبب برخورداری از نعمتها، بنده شاکر و ساجد نیست بلکه در بلا و سختی نیز صابر است و پیوسته توکل بر خدا دارد و به هیچ بلایی سر از بندگی او نمیپیچد.
نخست ۱۰ فرزند ایوب در یک طوفان سهمگین هلاک میشوند، آنگاه ثروتش به کلی بر باد میرود و خود نیز به بیماری جانکاه مبتلا میشود. عدهای از کسانی که به عیادت او میآیند میگویند خداوند این بلاها را بر ایوب فرستاد تا او را به سبب گناهانش مجازات کند. اما ایوب میگوید چنین نیست و هر چند نمیداند که سبب نزول این بلاها چیست اما بر آن است که انسان هرگز قادر به درک عظمت خداوند و حکمت کارهای او نیست و انسان مومن باید نشان دهد که توکل او بر خداوند بسته به رویدادهای عالم بیرون نیست. پس بر بلا صبر میکند و هرگز احساس نمیکند که خداوند او را فراموش کرده است.
محیالدین، همه انبیا را عبرت همه آدمیان کرده است چنانکه هر انسانی بتواند حکمت انبیا را در خود بیابد و از آن بهره گیرد. حضرت ایوب مظهر حکمت غیبی است، از آن جهت که زندگی او در اسرار غیبی پیچیده شده است. از غیب بر او بلا میآید، از غیب بر او ندا میآید و از غیب آب سرد ظاهر میشود و شراب گرمیبخش. نام غیب الغیوب که از اسماء الهی است در همه کائنات ساری است. همه موجودات در صورت ظاهر خود غیبند و هیچ کس نمیداند که در زیر پای او چیست. اما اگر به الهام الهی پایی بر زمین همت کوبد از هر چیز چیز دیگر ظاهر میشود و امروز بشریت بدین کمال نزدیک میشود.
با توجه به چهارچوب داستان فوق، خداوند میفرماید ایوب خدا را ندا کرد و شکوه نمود که شیطان مرا به رنج افکنده ظهور شیطان در عالم اخلاق رذیلتهای اخلاقی چون حرص و حسد و تکبر است و در عالم ذوق و زیبایی ظهور او در زشتی و ناهماهنگی و پریشانی است و در عرصه حقیقت و دانایی ظهور خطا و جهل و بیخبری و فریب است و در عالم جسمانی ظهور شیطان در رنج و زیان و بیماری است و ایوب رنج و بیماری خود را مس و مداخله شیطان میداند و از محجوبیّت و ادب حتی دعایی نمیکند که خدایا مرا نجات ده بلکه صرفا به شرح حالت نامطلوب خود اکتفا میکند. خداوند دعای به زبان نیاورده او را اجابت میکند بدین سان که برای مشکل جسمانی او آب سرد و شراب گوارا میفرستد تا خود را در آن آب خنک بشوید و از آلودگی بیماری پاک شود و هم از آن شراب بنوشد و قوت گیرد و نیز زن و فرزند او را که ترکش کرده بودند بار دیگر به وی اعطا میفرماید و افزون بر آن به همان تعداد فرزندان که داشت فرزند جدید به وی میبخشد.
چنانکه در داستان آمده، ایوب سوگند خورده بود که صد ضربه چوب به همسرش بزند در حالی که اکنون ایوب دریافته بود که او را هیچ گناهی نبوده است. پس خداوند کار را بر او آسان میکند و میفرماید صد ساقه لطیف گیاه را به دست گیر و با آن همسرت را بنواز تا سوگند خود را نشکسته باشی و در این تدبیر الهی حکمت و عبرتی هست برای اصحاب خرد که تا چه اندازه میتوان حکمی را تلطیف کرد وتلخی را به شیرینی بدل نمود. در پایان آیه خداوند روی به شنوندگان میکند و میفرماید ما ایوب را بنده شکیبایی یافتیم یعنی که از امتحان الهی سربلند بیرون آمد و او چقدر بنده نیکویی بود که پیوسته در هر کار به سوی پروردگارش روی مینمود. پس شما ای بندگان چنین باشید تا چون ایوب، رحمت بیدریغ خداوند پس از رنج و محنت بسیار، شما را وجد و شادی بیحد بخشد.